به تخت تلاطمی جاودانه میبخشم
به سهم خویش خیز بر میدارم از خاطراتم به سمت شمالگان
قطبیزه میشوم
سه نوبت خانه تکانی میکنم جدا جدا
یعنی خانهام را می گیرم تکان تکان میدهم
کمی اینور کمی آنور
به نظاره میماسم زل زل
در هر کنجش منی میگرید زار زار
یا در هر منش کنجی میگرید زار زار
بیا این قرارمان باشد که در برهوت هر شعری
پیامبری ظهور کند که ترویج کند افسردگی را زارزنی را
آنکه نشسته است من نیستم
من تب وجدان خمیدهی خویشم
که گهگداری شوخی دستی می کند با خدای خفتهاش
نذر دارد مرض داشته باشد ؛
مماشات نکند با مرزهای منبسط مذهبی ، مرامی ، مدنی ، تاریخی ، جغرافیایی
با تپانچهای که ندارم آسمانت را نشانه میروم
گرگم بدون دندان های نیشم
آغشته به شکلاتهای یک کیمم
در انزوای کشدار اتاقم استاد بزرگِ کسالت های نکشننده میشوم
کیش هر کجا که باشد من مات می شوم
من ماتم
ماتم میگیرم
به دور از تخیلاتِ خیس جنسیام
که سربه زیر و گوگوری مگوری نیستم
که شعبه ندارم در سراسر جهان
که حسادت میروید ازم
اگر با شکستهی نستعلیق بنویسند : خوشبخت
بر پیشانی ِ همه ی آدمیان
من تنها احمقیم که پاکت شیر قهوهاش را در لابه لای دریبلهای جادوگر جانگذاشته است
در جایی مثلاً غروب بلند یک جمعه ی دلمرده ، نیمخورده رهایش کرده است
۱۳۸۷ آبان ۵, یکشنبه
۱۳۸۷ مهر ۲۹, دوشنبه
نگرانم . بعضی اوقات نگرانم ؛ که مبادا توی همین چند سال مگسیای که من زندهام . یه نَهنِه قمر ِ پدر سگ عوضی- از اونا که نمی فهمند غرمه سبزی ، غرمه سبزی نمیمونه اگه بهش کرفس اضافه کنند - برداره یه بالشِ زنگ-دار اختراع کنه؛ مثلاً اینطوری که بهش بگی ساعت چند صبح می خوای بیدار شی ، بالشه هم درست سر ِهمون ساعت با یک روش بالش-منشانه بیدارت کنه و به همین سادگی گند و گه بزنه به ملکه ی تن لشی ِ من ...
......................................................................................................................
خدایا آرامشبی به قلبم عطا کن تا مطمئن شوم بالش همیشه فقط یک بالش می ماند و پیتزا پپرونی همیشه یک پیتزا پپرونی .
خدایا آرامشبی به قلبم عطا کن تا مطمئن شوم بالش همیشه فقط یک بالش می ماند و پیتزا پپرونی همیشه یک پیتزا پپرونی .
۱۳۸۷ مهر ۲۶, جمعه
۱۳۸۷ مهر ۱۵, دوشنبه
۱۳۸۷ مهر ۱۲, جمعه
یه ویروسی افتاده به جون لپ تاپم . اینطوریه که یه نوار زرد حاوی جوک بالای صفحه ظاهر می شه . هی چند ثانیه یه بارم جوکش عوض میشه . همینطوری لعنت کنان تو گوگل دنبال یه "مرگ ویروس" واسه این ویروس وامونده میگشتم . تا از شر این جوکا خلاص شم . که یکی از پیج ها نصفِ اون نوار رو پوشوند . نصف جوک پاک شد . نصفه ی اولش این بود :"چرا ترکا 18 نفری میرن رستوران...."( بقیه اش محو شده بود) بعدش داشتم 2 ساعت توی گوگل می چرخیدم که بینم بقیه اون جوکه چی بود ((:
اشتراک در:
Comment Feed (RSS)